تا نهان سازم از تو بار دگر راز این خاطر پریشان را می کشم بر نگاه راز آلود نرم و سنگین حجاب مژگان را دل گرفتار خواهشی جانسوز از خدا راه چاره میجویم... پارساوار در برابر تو سخن از زهد و توبه میگویم آه...هرگز گمان مبر که دلم بازبانم رفیق و همراه است هرچه گفتم دروغ بود،دروغ کی تورا گفتم انچه دلخواهست تو برایم ترانه میخوانی سخنت جذبه ای نهان دارد گوئیا خوابم و ترانه تو از جهانی دگر نشان دارد شاید این را شنیده ای که زنان در دل "اری" و "نه" به لب دارند ضعف خودرا عیان نمیسازند رازدار و خموش و مکارند آه من هم زنم،زنی که دلش در هوای تو میزند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال...
برچسبها:
Design By : MohammadDesign.IR |